سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























یک جرعه زندگی

امروز به یاد خاطره غم انگیز رفتنت افتادم

به دور دستهای تنهایی ها رسیدم و

دوباره از اوج به پستی انزوا کشیده شدم .

دوباره حرف از رفتنها مرا به انهدام

لحظه های خوشبختی تبعید کرد.

 کاش تمامی تلاش من برای ماندنت بیهوده  نمی ماند

 تا نمی رفتی  و با خود نمی بردی تمام عشق به دست آورده ام را .

امروز دلم گرفت از گفتن کلام رفتن.

سفرو نبودن و دوباره تنم به لرزش

بغض گلویم ماند و دلم به غرور از دست رفته اش نالید.

کاش حس رفتنت لحظه ای سایه از ماندنیها  بر می داشت

 تا  تو  می بودی  و  می ماندی و در آخر من از حضور خلوت تو   

 می پذیرفتم غمهای دگرگون

شده عشق را .

کاش دیگر رفتنی نباشد حتی برای لحظه ای.

کاش بمانی و مرا  در  انزوای

کوچه های بی کسی به رهایی آزادگان زخم خورده نسپاری.

کاش....

 

 


نوشته شده در دوشنبه 90/7/18ساعت 11:8 صبح توسط نرگس چ نظرات ( ) |


Design By : Pichak