یک جرعه زندگی
دوباره بوی سبزی و طراوت تمام ایران رو پر کرده دوباره طبیعت به ما یاد آوری کرد که زمین چقدر زیباست. نفسهای گرم بهار، تازگی زمین و هیاهوی پرندگان همه لطف خداوندی است که سراسر هستی را مالک است و تمام آدمیان را به وجد می آورد الطافش. خدا را سپاس به خاطر زیبایی هایش آفریده هایش وبهارش که سر آمد آفرینش است. نوروز مبارک ،نوروز بر همه ایرانیان آریایی مبارک. عاشق شدم می دونم عاشقی چیه ؟ خیلی باحاله بچه ها خیلی ، وقتی عاشق می شی تازه می فهمی که می تونی از خود گذشتگی داشته باشی . وقتی عاشق می شی همه چیزو واسه اون می خوای از نوع بهترینش وقتی که عاشق می شی تازه می فهمی روزهایی که بی عشق گذروندی رو باید فراموش کنی تازه می فهمی روز عشق یه معنی دیگه داره به تکاپو می افتی از گل و شکلات و ... اما اشتباه نکن وفقط اینها کافی نیست مهم اینه که هر کاری که می خوای بکنی از روی عشق باشه نه وظیفه . دوستان عزیز عاشق روز 29 بهمن روز عشق ( زن و زمین ) مبارک. زمستان با همه زیبایی هاش دوباره مهمون خونه های ما شده شهرمون رو زیبا کرده. می خواهم از همینجا به همه دی ماهی های عزیز از جمله خودم این فصل و این ماه قشنگ رو تبریک بگم همیشه زمین دلتون پربرف و سفید ؛ زندگیتان پر امید و نگاهتون پر از گرمی توی این فصل قشنگ آش و لبو یادتون نره تولد همتون مبارک دلم هنوز لبریز عاشقانه هاست اما نه دلم نه دستم ونه نگاهم یاریم نمی کند تنها اشکهای مواجم گونه ام را نوازش می کند و من تنها به حمایت آنهاست که می نویسم و می گریم و می گریم .... تنهایی هایم از حجم خاطره هایم به تنگ آمده اند؛ راه گریز نیست باید خانه تکانی کنم قلبم را . چه حماقتی است حفظ خاطراتی که روحم را می ساید و هجوم افکار زیبارا سد می کند و چه تلخ است مزه گس تنهایی . مدتهاست به سراغ قلب زخم خورده ام نرفتم نمی دانم فراموشش کردم ویا اینکه بی خیال دلتنگی هایم شده ام . من بدهکار زندگی شده ام یا به او بدهکارم ؛ بهتر است از شستن چشمهایم شروع کنم اشکهایم کجاست اشکهایی که بی مقدمه می شوید و می برد همه غمها ها را غلط گیرم کجاست می خواهم تمام خاطرات بدم را از روی زندگی ام پاک کنم . دستمالی بر می دارم گرد و غبار انزوا را از قلبم می زدایم به آینه که می نگرم چه بیحالم رنگم پریده لبانم سفید و موهایم ژولیده شده دستی بین موهایم می برم آه... دوباره یادش می آید و مرا در بر می گیرد و من دوباره غرق می شوم... مداد را بر می دارم چشمهایم را جلا دهم دستم نمی رود ؛ روی آینه با خشم دوستت ندارم را هزاران بار می نویسم . بلند می شوم پنجره را که باز می کنم و بلند فریاد می زنم اشکهایم جاری می شوند؛ هوا سرد است عابران مرا می بینندو نگاه عاقل اندر سفیه و... من همچنان می گریم و فریاد می زنم دوستت ندارم سلام به همه اونهایی که مثل من یه دفعه به خودشون اومدن و دیدن چقدر فرصت از دست رفته توی زندگیشون بوده و بهش نگاه هم نکردن و الآن افسوس اون زمانها رو می خورن. زیاد سخت نیست یه نفس عمیق بکشید و باز هم بکشید و باز هم می بینید که آه ه ه ... اما بدونید مهمترین چیزی که از دست دادید عمر عزیزتونه که خیلی راحت از دست دادید و دیگه هیچ وقت دوباره 20 سالتون نمی شه و دیگه راهی برای بازگشت و جبران ندارید و اون وقته بزرگترین فرصت زندگی تون رو از دست دادید " عمرتون" خوش به حال کسانی که فهمیدن و درست استفاده کردن و وای به حال من و کسانی که گاهی ناخواسته و بی توجه از زیبایی های زندگی گذشتن . همیشه دلم می خواست وقتی به عقب بر می گردم به این فکر کنم که عجب خوب زندگی کردم اما انگار نه خیلی از جاها در حق خودم خیلی کوتاهی کردم . نمی دونم امروز چرا اینقدر دلم واسه 20 سالگیم تنگ شده دلم می خواد دنیا یک بار دیگه بهم فرصت می داد تا دوباره 20 ساله بشم دوباره یک سال تجره قشنگ شکوفایی رو داشته باشم. خوش به حال شما که فهمیدید و دست رد به سینه دنیا و زیبایی جوانی نزدید. 
| Design By : Pichak |
