یک جرعه زندگی
اگر بگویم دیگر دوستت ندارم دروغ گفته ام. اگر گریه ای نمی کنم دلیل بر شادیم نیست. اگر سکوت می کنم سبب رضایتم نیست. اگر از دنیا گله ای ندارم چه بگویم شکوه تا کی؟ کاش فریاد مرا می شنیدی که انعکاسش کاسه صبرم را شکست. کاش پیمانه غمهایم را که لبریز شده می دیدی. کاش احساس می کردی هر آنچه که بر سرم آمد. کاش درک میکردی خنده های دروغینم را. و ای کاش مرا در آغوش می کشیدی تا اشکهایم فرصت جاری شدن پیدا کنند؛ کاش فرصت دوباره ای به دل عاشقم می دادی. کاش... همیشه ، در هر زمان مه گرفته به کوچه های بی خیالی سفر کردم و ندیدم ترا ، امروز در کوچه باغهای خلوت و بیگانه عاشقی به تکه های قلبم بنگر که چگونه غرق در خواهش بودنت مرا به انزوای تنهایی ها می کشاند. کاش ابرهای تیره کنار می رفتند و نگاه مهربانت در امتداد لحظه های با تو بودن ، مرا جاودانه می کرد. کاش لحظه های خستگی من به ابدیتها می رفتند و حضور سبزت مرا تا نهایت دلبستگی ها می برد. کاش بمانی و مرا در غربت نگاه خیره ی این مردم بی دین سنگدل تنها نگذاری ، کاش بمانی . کاش .... نمی دانم آیا تمامی این لحظه ها مرا اندکی به حال خود وا می گذارند یا مرا قربانی این لحظه های بی کسی خواهند کرد . کاش مرا رها کنند این افکار ناشایست دوستت ندارم ها. کاش...
Design By : Pichak |