یک جرعه زندگی
حالا خودم برایت می نویسم! یادم نرفته است! گفتی :از هراس باز نگشتن، پشت سرم خاکاب نکن! گفتی: پیش از غروب بادبادکها برخواهم گشت! گفتی: طلسم تنهایی تو را ، با وردی از اٌوراد آسمان خواهم شکست! ولی باز نگشتی و ابر بی باران این بغضهای پیاپی با من ماند! تکرار تلخ ترانه ها بامن ماند! بی مرزی این همه انتظار با من ماند! بی تو، من ماندم و الهه ی شعری که می گویند شعر تمام شاعران را انشاء می کند و می رود! امشب، اما در اتاق را بسته ام ! تمام پنجره ها را بسته ام! حتی گوشهایم را با پنبه پوشانده ام، تا صدای هیچ ساحره ای را نشنوم! بگذار الهه ی شعر ، به سر وقت شاعران دیگر این دشت برود! من می خواهم خودم برایت بنویسم! می بینی؟ بی بی دریا! دیگر کارم به جوانب جنون رسیده است! می ترسم وقتی که - گوش شیطان کر!- از این هجرت بی حدود برگردی ، دیگر نه شعری مانده باشد، نه شاعری! کم کم یاد گرفته ام به جای تو فکر کنم، به جای تو دلواپس شوم، حتی به جای تو بترسم! چون همیشه کنار منی! کنارمی، اما... صد داد از این ((اما)) ! شاعر( یغما گلرویی) درختی زرین دستهای ما کی به هم می رسند کوچه ها روزی این آواز را شنیده بودند ودر تمام این سالها درختی زرین به خوابهامان می آمد اما باغچه ی روز کمتر از گنجایش آن بود پس تمامی رویا های این شهر به هم پیوست تا یک روز دیگر بیافریند بزرگتر ها ، رویاهایشان خیلی کوچک بود و رویاهای کودکان دست نیافتنی همه به انتظار ماندند تا رویا ها مثل رودخانه ای یکپارچه شود و کوچه ها، جامه آن روز بزرگ را می بافتند حالا سراغ هر کس که می روی رویا می بیند. شاعر( جمشید قنبری) نازنین جونم دختر گلم قراره 28 دوسالت تمام بشه با تمام وجود منو بابا دوست داریم .تولد مبارک سلام مامان به دنیای قشنگ ما خوش اومدی ( تولدت مبارک 28/6/88) خاله می خواست وقتی می خواد بره تو رو توی چمدونش بزاره و با خودش ببره؟!!! خواب باشی یا بیدار همیشه دوستداشتنی و زیبایی گلم. عکس تو و بابا وقتی داشتیم از مسافرت جنوب بر می گشتیم عید 1389 مامان ببین به چه سختی داری آب می خوری اونم توی شیشه ی شیر. دخترم مهندس کامپیوتره . تعجب نکنید جزء تیزهوشانه. حتی رانندگیشم خوبه پایه یک داره. اینم اولین بهار و اولین عیدیهای دختر گلم. نازنین جونم دختر گلم قراره 28 دوسالت تمام بشه با تمام وجود منو بابا دوست داریم .تولد مبارک
Design By : Pichak |