یک جرعه زندگی
"سخاوت" سخاوت آن نیست که آنچه را که من بیش از تو به آن نیاز دارم به من ببخشی ، بلکه آن است که به من ببخشی آنچه را که بیش از من به آن نیاز داری. ################ کسی که دریافت می کند نگران نیست ، اما کسی که می بخشد، بار دغدغه ای را به دوش می گیرد تا این بخشش ، از منظر عشقی برادرانه و یاری دوستانه باشد، نه برای ارضای خود. ################ کسانی که به تو مار می دهند ، هنگامی که تو از آنان ماهی می خواهی، ممکن است چیزی جز مار برای بخشیدن نداشته باشند. بنابر این ، این عمل از طرف آنان ، نوعی سخاوت است. ################# چقدر فرومایه ام من که زندگی به من طلا می دهد، و من به تو نقره می دهم ، و با وجود این ، خود را سخاوتمند می انگارم. ################# تو هنگامی که می بخشی به واقع کریمی؛ هنگام بخشش چهره ات را بگردان تا شرم را در نگاه آن که می گیرد نبینی. ################# شما آنگاه خوبید که از خویشتن خویش ببخشید. ################# تو قادر نیستی بیش از اشتهایت بخوری. نیمه ی دیگر آن نان ، به دیگری تعلق دارد ؛ کمی از آن نان را هم برای میهمان سرزده بگذار. ################### سخاوت آن است که بیش از توان خویش ببخشی ، عزت نفس آن است که کمتر از نیاز خویش بگیری. ################## «آن ها می بخشند تا زنده بمانند، زیرا اگر نبخشند می میرند.» برگرفته از عارفانه های جبران خلیل جبران
Design By : Pichak |