یک جرعه زندگی
امروز به یاد خاطره غم انگیز رفتنت افتادم به دور دستهای تنهایی ها رسیدم و دوباره از اوج به پستی انزوا کشیده شدم . دوباره حرف از رفتنها مرا به انهدام لحظه های خوشبختی تبعید کرد. کاش تمامی تلاش من برای ماندنت بیهوده نمی ماند تا نمی رفتی و با خود نمی بردی تمام عشق به دست آورده ام را . امروز دلم گرفت از گفتن کلام رفتن. سفرو نبودن و دوباره تنم به لرزش بغض گلویم ماند و دلم به غرور از دست رفته اش نالید. کاش حس رفتنت لحظه ای سایه از ماندنیها بر می داشت تا تو می بودی و می ماندی و در آخر من از حضور خلوت تو می پذیرفتم غمهای دگرگون شده عشق را . کاش دیگر رفتنی نباشد حتی برای لحظه ای. کاش بمانی و مرا در انزوای کوچه های بی کسی به رهایی آزادگان زخم خورده نسپاری. کاش....
Design By : Pichak |